استناد یا  منبع نویسی  

    

شیوه  استناد   - روش APA

 

 

 

 

 

 

 

 

 

      شیوه نامه استناددهی به روش APA

مقدمه

نگارش هر اثر علمي مستلزم مطالعه و بررسي آثار مرتبط است. ارجاع به منابع مورد استفاده در شكل گيري اثر، هم باعث اعتبار بخشي به اثر تاليفي يا تحقيقي مي شود و هم جلوه اي از امانت داري مولف را به نمايش مي­گذارد. فهرست منابع مورد استناد، راهكار مناسبي براي هدايت مخاطبان به سرچشمه اصلي انديشه­ها، يافته­ها و داده­هاي ارائه شده در متن است. ضروري است كه استناد ها به شيوه اي منظم و استاندارد كه شيوه استنادBibliographic Styles) ) ناميده ميشوند مرتب گردند.

    شيوه­هاي استناد رويكرد هاي استانداردي براي استناد به منابعي هستند كه مولف در تدوين اثر خود از آن ها بهره گرفته است. اين شيوه ها راهكارهايي را براي استناد به منابع در داخل متن و همين طور فهرست منابع و مآخذ ارائه مي دهند. شیوه های استناد قوانینی برای حروف چینی، املاء، استفاده از حروف درشت و کوچک، نقطه گذاری و مواردی از این دست هستند.  

شیوه­نامه «ای. پی. ای» یکی از مهم ترین شیوه­نامه­ها در نظامهای استنادی است در حوزه­های علوم اجتماعی استفاده میشود. آنچه در این دستنامه به صورت مختصر، ارائه می­شود شیوه استناد به منابع مختلف به روش «ای. پی. ای» است. که هم اینک ویرایش ششم این دستنامه منتشر شده است که از طریق وب سایت این شیوه نامه به نشانی زیر قابل دسترس است:

http://www.apastyle.org/

  به طور کلی، ساختار کلی استناد دهی به روش APA از روش زیر تبعیت می­کند.

  

لیکن، ارجاعات درون متن و انتهای متن، جزئیاتی را در بر می­گیرد که به شرح زیر است.

 

1) قواعد استناد درون متن

  • برای استناد دهی درون متنی به یک مقاله مجله به ترتیب، نام خانوادگي نويسنده، ويرگول، سال انتشار، ویرگول، حرف ص، نقطه و شماره صفحه در داخل پرانتز ذکر می­شود.

مانند: (مرادی، 1389، ص. 78).

  • لیکن در مورد منابعی که از اینترنت بازیابی می­شوند نیازی به ذکر شماره صفحه نیست. ذکر نام پدیدآورنده و تاریخ انتشار اثر کفایت می­کند.
  • مانند: (وزارت علوم تحقیقات و فناوری، 1391).
  • در صورتیکه تاریخ انتشار اثر در اینترنت وجود نداشت از کلمه بی تا استفاده می­شود.

مانند: (وزارت علوم تحقیقات و فناوری، بی تا).

  • اگر تعداد مؤلفان بيش از سه نفر باشند، تنها نام خانوادگي نويسنده اول ذکر شده و از عبارت "و ديگران" استفاده مي‌شود.

مانند: (مرادی و ديگران، 1389. 75). (فرشادی،1364، ص ص. 33-40).

  • اگر به بيش از يک منبع در متن ارجاع داده شود اسامي و سال انتشار با نقطه ويرگول از هم جدا مي‌شوند.

مانند: (مرادی، 1389، ص.39؛ عابدی و ديگران، 1365، ص.49).

  • اگر به چند اثر يک نويسنده ارجاع داده مي‌شود، بعد از ذکر نويسنده و سال انتشار، ديگر سال‌ها با نقطه ويرگول از هم متمايز مي‌شوند، مانند: (باکلند، 1967؛ 1978؛ 1988).
  • برای کتابهایی که به فارسی ترجمه شده­اند، نام مترجم به عنوان استناد درون متنی ذکر نمی­شود و فقط نام خانوادگی نویسنده اصلی همراه با تاریخ انتشار اثر در داخل کشور خواهد آمد.
  • مانند: (ویکری، 1379، ص. 79).
  • اگر به يک منبع چند بار استناد داده مي‌شود، لازم است هر بار نام نويسنده و سال انتشار ذکر گردد و از عبارت "همان" استفاده نشود. لازم به ذکر است که حتماً مشخصات کامل هر منبعي که در داخل متن بدان ارجاع داده شد  باید در فهرست منابع، آورده شود.
  • مطالبی که از طریق مکالمات تلفنی و پست الکترونیکی مبادله می­شود، در فهرست منابع درج نخواهد شد؛ زیرا این منابع غیرقابل بازیابی توسط سایر افراد هستند. برای این منظور تنها از ارجاع درون متنی استفاده می­شود. مانند:

M. Burton (personal communication, August 1, 2009)

رحمت اله فتاحی (ارتباط شخصی، آبان 2، 1390)

 

2) استناد به کتاب

برای استناد دهی به کتاب، در بخش فهرست منابع به صورت زیر عمل شود:

کتاب انگلیسی (یک نویسنده):

Gorman, J. M. (1996). The new psychiatry: The essential guide to state-of-the-art therapy,

medication and emotional health. New York: St. Martin’s Press.

کتاب فارسی:

کامکاری، کامبیز (1388).  توصیف آماری. تهران: انتشارات بال.

کتاب انگلیسی (بیش از دو نویسنده):

Murphy, M. A., Lai, D., & Sookraj, D. (1997). Evaluation of the neighborhood (congregate) meal program: Final report. Kelowna, BC: Kelowna Home Support Society.

کتاب فارسی (بیش از دو نویسنده):

کوکبی، احمد، رضایی، سعید و محمدی، مهدی (1390). درآمدی بر مفاهیم اساسی مطالعه. تهران: چاپار.

کتاب ویرایش شده:

اگر کتابي نسخه اصلاح شده با ويراست دوم و بعدي داشته باشد به شکل زير نوشته مي‌شود:

مرادی، نورالله. (1383).مرجع شناسی عمومی. ويراست دوم. تهران: سمت.

کتاب مجموعه مقالات:

مثال انگلیسی:

Lindgren, H. C. (2001). Stereotyping. In The Corsini encyclopedia of psychology and behavioral science (Vol. 4, pp. 1617-1618). New York, NY: Wiley.

 

مثال فارسی:

 نوروزی چاکلی، عبدالرضا(1384).جامعه اطلاعاتی و جهانی شدن. در محسن حاجی زین العابدینی(ویراستار)، مجموعه مقالات همایشهای انجمن کتابداری و اطلاع­رسانی ایران(ص ص.121-153). تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران

کتاب بدون نویسنده:

Merriam-Webster's collegiate dictionary (1993). Springfield, MA: Merriam-Webster.

  

3) استناد به پايان نامه و طرح پژوهشی

به منظور استناد دهی در بخش فهرست منابع به پایان نامه­ها و طرح­های تحقیقاتی به صورت زیر عمل می­شود:

 

پایان نامه:

 ذوقدار مقدم، رضا. (1381). نقش نماهاي گفتمان و کارکرد آنها در زبان فارسي معاصر. پايان نامه دکترا. گروه ادبیات فارسی. دانشکده ادبیات و علوم انسانی. دانشگاه اصفهان.

.

طرح پژوهشي:

عموزاده، محمد. (1387). مباني نظري ميان رشته‌اي­ها در حوزه علوم انساني و موقعيت کنوني آنها در بعضي از دانشگاه‌هاي معتبر جهان. طرح پژوهشي درون دانشگاهي. دانشکده ادبیات و علوم انسانی. دانشگاه اصفهان.

 

4) استناد به مقالات مجلات

مقاله با یک نویسنده:

مثال انگلیسی:

Rutherford, B. J. (2006). Reading disability and hemispheric interaction on a lexical decision task. Brain and Cognition, 60, 55-63

مثال فارسی:

سامانیان، مصیب (1378). تحلیل رفتار اطلاع یابی پزشکان مسجد سلیمان. فصلنامه کتاب، 2(38)، 100-99

مقاله با دو نویسنده:

حری، عباس، و شاهبداغی، اعظم(1383). استناد در آثار علمی: چاله­ها و چالشها. مجله روان شناسی و علوم تربیتی، 34(2)، 65-96.

مقاله بیش از دو نویسنده:

Rush, K. L., Waldrop, S., Mitchell, C., & Dyches, C. (2005). The RN-BSN distance education experience: From educational limbo to more than an elusive degree. Journal of Professional Nursing, 21, 283-292

مقاله بر گرفته از مجله الکترونیکی آنلاین (پیوسته):

مثال انگلیسی:

Wells, P. (2009, July 28). Our universities can be smarter. Maclean's . Retrieved from http://www2.macleans.ca

مثال فارسی:

گزنی، علی( 1379، 3 مهر). طراحی سیستمهای بازیابی اطلاعات بهینه در نرم افزارهای کتابخانه­ای و اطلاع رسانی. علوم اطلاع رسانی، 16( 1-2). بازیابی شده در 3/7/1385، از  http://www.irandoc.ac.ir/ETELA-ART/16/16127ab

 5) استناد به منابع اینترنتی

گزارش­های آنلاین:

Shields, M., & Wilkins, K. (2006). Findings from the 2005 National Survey of the Work and Health of Nurses (Report No. 83-003-XPE). Retrieved from Canadian Institute for Health Information website: http://secure.cihi.ca/cihiweb/products /NHSRep06_ENG.pdf

 

مدخل ویکی:

ویکی­ها، صفحات وب مشارکتی هستند که هرکسی می تواند نسبت به ویرایش محتوای آنها در صورت دارا بودن شناسه کاربری و کلمه عبور، اقدام نماید. در صورتیکه تاریخ انتشار مطلب مشخص نبود از (n.d)  به معنی بدون تاریخ و در مورد منابع فارسی از (بی تا) استفاده می شود.

Deferred compensation. (n.d.). In Family business wiki. Retrieved October 8, 2009, from http://www.familybusinesswiki.org/Deferred+compensation.

فیلمهای آنلاین:

Norton, R. (2006, November 4). How to train a cat to operate a light switch [Video file]. Retrieved from http://www.youtube.com/watch?v=Vja83KLQXZs

 

یادداشت وبلاگ:

Kiume, S. (2007, August 17). Loneliness isn't good [Web log message]. Retrieved from http://psychcentral.com/blog/archives/2007/08/17/loneliness-isnt-good/

 

شکرالهی، سیدرضا (1389، آذر 5). چند و چون تاثیرپذیری حافظ از مولانا [یادداشت وبلاگ]. بازیابی شده ازhttp://www.khabgard.com/?id=1192234207

6) مشخصات منبع ثانوي

در مقاله‌هاي پژوهشي حتي المقدور از منابع ثانوي و واژه به نقل از استفاده نمي‌شود، در صورت اجبار به شکل زير اقدام گردد.

(عموزاده، 1383 به نقل از چامسکي 1996).

استفاده از نام خانوادگي نويسنده بصورت (حق‌شناس، a1377) و يا (حق‌شناس، b1377) مواقعي انجام مي‌گيرد که چند اثر يک نويسنده در يک سال انتشار يافته باشد.

استناد به یادداشت­های کلاسی

در این مورد باید به یادداشتهای کلاسی باید به اطلاعاتی که فرد شرکت کننده در سر کلاس یا یک سخنرانی نگاشته شده استناد داده شود. نام خانوادگی و نام نویسنده، سال نگارش یادداشت، عنوان درس، عنوان دستنامه یا یادداشت کلاسی درون کروشه بعد از عنوان درس قرار میگیرد، ذکر نام گروه، دانشگاه، شهر و کشور.

Woodworth, M. (2006). Psychopaths [Class handout]. Department of Psychology, University of British Columbia Okanagan, Kelowna, Canada.

 

فهرست منابع

باقریان، فاطمه، اردلان، نیما، معتمدیگانه، نگین و پهلوان نشان، سحر (1391). شیوه نگارش مقاله به سبک .APA با همکاری نیما اردلان ، نگین معتمد یگانه و سحر پهلوان نشان. تهران: انجمن علمی روانشناسی اجتماعی.

حري، عباس؛ شاه بداغي، اعظم (1385) شيوه‌هاي استناد در نگارش علمي. تهران: دانشگاه تهران.

==========================

تهیه شده توسط: کتابخانه دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

 

         

شیوه نامه استناددهی به روش APA


مقدمه

نگارش هر اثر علمي مستلزم مطالعه و بررسي آثار مرتبط است. ارجاع به منابع مورد استفاده در شكل گيري اثر، هم باعث اعتبار بخشي به اثر تاليفي يا تحقيقي مي شود و هم جلوه اي از امانت داري مولف را به نمايش مي­گذارد. فهرست منابع مورد استناد، راهكار مناسبي براي هدايت مخاطبان به سرچشمه اصلي انديشه­ها، يافته­ها و داده­هاي ارائه شده در متن است. ضروري است كه استناد ها به شيوه اي منظم و استاندارد كه شيوه استنادBibliographic Styles) ) ناميده ميشوند مرتب گردند.

    شيوه­هاي استناد رويكرد هاي استانداردي براي استناد به منابعي هستند كه مولف در تدوين اثر خود از آن ها بهره گرفته است. اين شيوه ها راهكارهايي را براي استناد به منابع در داخل متن و همين طور فهرست منابع و مآخذ ارائه مي دهند. شیوه های استناد قوانینی برای حروف چینی، املاء، استفاده از حروف درشت و کوچک، نقطه گذاری و مواردی از این دست هستند.  

شیوه­نامه «ای. پی. ای» یکی از مهم ترین شیوه­نامه­ها در نظامهای استنادی است در حوزه­های علوم اجتماعی استفاده میشود. آنچه در این دستنامه به صورت مختصر، ارائه می­شود شیوه استناد به منابع مختلف به روش «ای. پی. ای» است. که هم اینک ویرایش ششم این دستنامه منتشر شده است که از طریق وب سایت این شیوه نامه به نشانی زیر قابل دسترس است:

http://www.apastyle.org/

 

 به طور کلی، ساختار کلی استناد دهی به روش APA از روش زیر تبعیت می­کند.

 

 

لیکن، ارجاعات درون متن و انتهای متن، جزئیاتی را در بر می­گیرد که به شرح زیر است.

 

1) قواعد استناد درون متن

  • برای استناد دهی درون متنی به یک مقاله مجله به ترتیب، نام خانوادگي نويسنده، ويرگول، سال انتشار، ویرگول، حرف ص، نقطه و شماره صفحه در داخل پرانتز ذکر می­شود.

مانند: (مرادی، 1389، ص. 78).

  • لیکن در مورد منابعی که از اینترنت بازیابی می­شوند نیازی به ذکر شماره صفحه نیست. ذکر نام پدیدآورنده و تاریخ انتشار اثر کفایت می­کند.
  • مانند: (وزارت علوم تحقیقات و فناوری، 1391).
  • در صورتیکه تاریخ انتشار اثر در اینترنت وجود نداشت از کلمه بی تا استفاده می­شود.

مانند: (وزارت علوم تحقیقات و فناوری، بی تا).

  • اگر تعداد مؤلفان بيش از سه نفر باشند، تنها نام خانوادگي نويسنده اول ذکر شده و از عبارت "و ديگران" استفاده مي‌شود.

مانند: (مرادی و ديگران، 1389. 75). (فرشادی،1364، ص ص. 33-40).

  • اگر به بيش از يک منبع در متن ارجاع داده شود اسامي و سال انتشار با نقطه ويرگول از هم جدا مي‌شوند.

مانند: (مرادی، 1389، ص.39؛ عابدی و ديگران، 1365، ص.49).

  • اگر به چند اثر يک نويسنده ارجاع داده مي‌شود، بعد از ذکر نويسنده و سال انتشار، ديگر سال‌ها با نقطه ويرگول از هم متمايز مي‌شوند، مانند: (باکلند، 1967؛ 1978؛ 1988).
  • برای کتابهایی که به فارسی ترجمه شده­اند، نام مترجم به عنوان استناد درون متنی ذکر نمی­شود و فقط نام خانوادگی نویسنده اصلی همراه با تاریخ انتشار اثر در داخل کشور خواهد آمد.
  • مانند: (ویکری، 1379، ص. 79).
  • اگر به يک منبع چند بار استناد داده مي‌شود، لازم است هر بار نام نويسنده و سال انتشار ذکر گردد و از عبارت "همان" استفاده نشود. لازم به ذکر است که حتماً مشخصات کامل هر منبعي که در داخل متن بدان ارجاع داده شد  باید در فهرست منابع، آورده شود.
  • مطالبی که از طریق مکالمات تلفنی و پست الکترونیکی مبادله می­شود، در فهرست منابع درج نخواهد شد؛ زیرا این منابع غیرقابل بازیابی توسط سایر افراد هستند. برای این منظور تنها از ارجاع درون متنی استفاده می­شود. مانند:

M. Burton (personal communication, August 1, 2009)

رحمت اله فتاحی (ارتباط شخصی، آبان 2، 1390)

 

2) استناد به کتاب

برای استناد دهی به کتاب، در بخش فهرست منابع به صورت زیر عمل شود:

 

کتاب انگلیسی (یک نویسنده):

Gorman, J. M. (1996). The new psychiatry: The essential guide to state-of-the-art therapy,

medication and emotional health. New York: St. Martin’s Press.

کتاب فارسی:

کامکاری، کامبیز (1388).  توصیف آماری. تهران: انتشارات بال.

کتاب انگلیسی (بیش از دو نویسنده):

Murphy, M. A., Lai, D., & Sookraj, D. (1997). Evaluation of the neighborhood (congregate) meal program: Final report. Kelowna, BC: Kelowna Home Support Society.

کتاب فارسی (بیش از دو نویسنده):

کوکبی، احمد، رضایی، سعید و محمدی، مهدی (1390). درآمدی بر مفاهیم اساسی مطالعه. تهران: چاپار.

کتاب ویرایش شده:

اگر کتابي نسخه اصلاح شده با ويراست دوم و بعدي داشته باشد به شکل زير نوشته مي‌شود:

مرادی، نورالله. (1383).مرجع شناسی عمومی. ويراست دوم. تهران: سمت.

کتاب مجموعه مقالات:

مثال انگلیسی:

Lindgren, H. C. (2001). Stereotyping. In The Corsini encyclopedia of psychology and behavioral science (Vol. 4, pp. 1617-1618). New York, NY: Wiley.

 

مثال فارسی:

 نوروزی چاکلی، عبدالرضا(1384).جامعه اطلاعاتی و جهانی شدن. در محسن حاجی زین العابدینی(ویراستار)، مجموعه مقالات همایشهای انجمن کتابداری و اطلاع­رسانی ایران(ص ص.121-153). تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران

کتاب بدون نویسنده:

Merriam-Webster's collegiate dictionary (1993). Springfield, MA: Merriam-Webster.

 

 

3) استناد به پايان نامه و طرح پژوهشی

به منظور استناد دهی در بخش فهرست منابع به پایان نامه­ها و طرح­های تحقیقاتی به صورت زیر عمل می­شود:

 

پایان نامه:

 ذوقدار مقدم، رضا. (1381). نقش نماهاي گفتمان و کارکرد آنها در زبان فارسي معاصر. پايان نامه دکترا. گروه ادبیات فارسی. دانشکده ادبیات و علوم انسانی. دانشگاه اصفهان.

.

طرح پژوهشي:

عموزاده، محمد. (1387). مباني نظري ميان رشته‌اي­ها در حوزه علوم انساني و موقعيت کنوني آنها در بعضي از دانشگاه‌هاي معتبر جهان. طرح پژوهشي درون دانشگاهي. دانشکده ادبیات و علوم انسانی. دانشگاه اصفهان.

 

4) استناد به مقالات مجلات

مقاله با یک نویسنده:

مثال انگلیسی:

Rutherford, B. J. (2006). Reading disability and hemispheric interaction on a lexical decision task. Brain and Cognition, 60, 55-63

مثال فارسی:

سامانیان، مصیب (1378). تحلیل رفتار اطلاع یابی پزشکان مسجد سلیمان. فصلنامه کتاب، 2(38)، 100-99

مقاله با دو نویسنده:

حری، عباس، و شاهبداغی، اعظم(1383). استناد در آثار علمی: چاله­ها و چالشها. مجله روان شناسی و علوم تربیتی، 34(2)، 65-96.

مقاله بیش از دو نویسنده:

Rush, K. L., Waldrop, S., Mitchell, C., & Dyches, C. (2005). The RN-BSN distance education experience: From educational limbo to more than an elusive degree. Journal of Professional Nursing, 21, 283-292

مقاله بر گرفته از مجله الکترونیکی آنلاین (پیوسته):

 

مثال انگلیسی:

Wells, P. (2009, July 28). Our universities can be smarter. Maclean's . Retrieved from http://www2.macleans.ca

 

مثال فارسی:

گزنی، علی( 1379، 3 مهر). طراحی سیستمهای بازیابی اطلاعات بهینه در نرم افزارهای کتابخانه­ای و اطلاع رسانی. علوم اطلاع رسانی، 16( 1-2). بازیابی شده در 3/7/1385، از  http://www.irandoc.ac.ir/ETELA-ART/16/16127ab

 

5) استناد به منابع اینترنتی

گزارش­های آنلاین:

Shields, M., & Wilkins, K. (2006). Findings from the 2005 National Survey of the Work and Health of Nurses (Report No. 83-003-XPE). Retrieved from Canadian Institute for Health Information website: http://secure.cihi.ca/cihiweb/products /NHSRep06_ENG.pdf

 

مدخل ویکی:

ویکی­ها، صفحات وب مشارکتی هستند که هرکسی می تواند نسبت به ویرایش محتوای آنها در صورت دارا بودن شناسه کاربری و کلمه عبور، اقدام نماید. در صورتیکه تاریخ انتشار مطلب مشخص نبود از (n.d)  به معنی بدون تاریخ و در مورد منابع فارسی از (بی تا) استفاده می شود.

Deferred compensation. (n.d.). In Family business wiki. Retrieved October 8, 2009, from http://www.familybusinesswiki.org/Deferred+compensation.

 

فیلمهای آنلاین:

Norton, R. (2006, November 4). How to train a cat to operate a light switch [Video file]. Retrieved from http://www.youtube.com/watch?v=Vja83KLQXZs

 

یادداشت وبلاگ:

Kiume, S. (2007, August 17). Loneliness isn't good [Web log message]. Retrieved from http://psychcentral.com/blog/archives/2007/08/17/loneliness-isnt-good/

 

شکرالهی، سیدرضا (1389، آذر 5). چند و چون تاثیرپذیری حافظ از مولانا [یادداشت وبلاگ]. بازیابی شده ازhttp://www.khabgard.com/?id=1192234207

6) مشخصات منبع ثانوي

در مقاله‌هاي پژوهشي حتي المقدور از منابع ثانوي و واژه به نقل از استفاده نمي‌شود، در صورت اجبار به شکل زير اقدام گردد.

(عموزاده، 1383 به نقل از چامسکي 1996).

استفاده از نام خانوادگي نويسنده بصورت (حق‌شناس، a1377) و يا (حق‌شناس، b1377) مواقعي انجام مي‌گيرد که چند اثر يک نويسنده در يک سال انتشار يافته باشد.

 

استناد به یادداشت­های کلاسی

 

در این مورد باید به یادداشتهای کلاسی باید به اطلاعاتی که فرد شرکت کننده در سر کلاس یا یک سخنرانی نگاشته شده استناد داده شود. نام خانوادگی و نام نویسنده، سال نگارش یادداشت، عنوان درس، عنوان دستنامه یا یادداشت کلاسی درون کروشه بعد از عنوان درس قرار میگیرد، ذکر نام گروه، دانشگاه، شهر و کشور.

 

Woodworth, M. (2006). Psychopaths [Class handout]. Department of Psychology, University of British Columbia Okanagan, Kelowna, Canada.

 

فهرست منابع

باقریان، فاطمه، اردلان، نیما، معتمدیگانه، نگین و پهلوان نشان، سحر (1391). شیوه نگارش مقاله به سبک .APA با همکاری نیما اردلان ، نگین معتمد یگانه و سحر پهلوان نشان. تهران: انجمن علمی روانشناسی اجتماعی.

حري، عباس؛ شاه بداغي، اعظم (1385) شيوه‌هاي استناد در نگارش علمي. تهران: دانشگاه تهران.

 ================

 

تهیه شده توسط: کتابخانه دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

================

 

ارسال کننده : دکتر ابوالفضل بختیاری

 

معرفی کتاب   آموزش بر پایه تفکر خلاق

 

 

 

آموزش بر پایه تفکر خلاق

 

شیوه های تفکر و خلاقیت در تدریس

جان کوان

مترجمین :

دکتر عباس زارعی

دکتر محسن نیازی  -  تهران  : انتشارات  سخنوران

 

  

خلاصه ازکتاب شیوه های تقکر خلاقیت در تدریس (جان کوان) متر جم دکترعباس زارعی این کتاب درباره تفکر وتامل در یادگیری نوشته شده است. که هدف آن ارایه ایدهای همکاران واساتید متناسب با شغل وحرفه آنهاست. این کتاب دریازده فصل ارایه گردیده که به طور خلاصه ودقیق به ارایه نظریه های ومفاهیم ذهنی اشاره گردید است در فصل اول کتاب ابتدا تعدادی پرسش طراحی شده.وسپش سعی گردیده که با تعدادی مثال مشخص و مجزا به آن پرسشها پاسخ داده می شود وسپس از هر دسته از مثالها یک یا دو و نتیجه  گرفته و در پایان فصل اول با ارایه یک نظر متفاوت سعی گردیده تفکر وتامل دوباره ای راجع به مسایل ایجاد شود وبا در با در نظر گرفتن نقش وتا ثیر تامل وتفکر در توسعه توانایی های شناختی واجتماعی دانشجویان بحث را به پایان می رساند.

اما در فصل دوم کتاب که با چهار مثال شروع می شود به قرار زیر می باشد

1-تفکر در برخورد مو ثر با موانع یادگیری

2-تفکر در باره مجموعه ای از مسایل

3-تفکر در حل معماهای سخت

4-آموزس پایه برای دانشجویان رشته فناوری

 

نویسنده در هر یک از مثال ها با مشخص کردن آن پخش از فعالیت ها که دانشجویان را ملزم به تفکر می کند کار را به اتمام می رساند ونقطه نظریات فردی که مطالب این فصل را به طور نقادانه برسی  می کند ارایه می شود.

 

در ارایه کتاب (فصل سوم) نقش تفکر در تعلیم و تربیت مورد برسی قرار می گیرد با ارایه مثال تعدادی از این مثالها موقعیتی را به تصویر می کشد که آنها فن آوری تفکر قابل ارایه بوده وتاثیر آن را بر یاد گیری افزایش می دهد ونتایج آموزشی را که به بهترین صورت از طریق کار برد تفکر به دست آمده نشان می دهد. همه آنها نشان می هند که تقکر نقش بسیار موثری در آموزش وتعلیم وتربیت دارد.

 

 

 

در فصل چهارم کتاب درباره تیورئهای موجود درباره تفکر پرداخته شد این الگو ها یا تئورها نحوه سازگاری تفکر با فرایند  یادگیری را نشان داده وتوضیح می دهد ودر آخریک مدل ترکیبی را ارائه می دهد که سعی می کند نشان دهد در این موقعیتها برای  یاددهی ویادگیری به منظور تهسیل یادگیری چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد.در ادامه شیوه های برانگیختن تفکر مطرح گردیده که با تعریفی از تدریس که عبارتند است از خلق هدف دارموقعیث های است که فراگیران با انگیزو مشتاقانه چیزی را یاد بگیرند ودرآن زمینه پیشرفت کنند.وبا مپالهای به این سوال که چگونه می توان دانشجویان را به تفکر تشویق کرد و پاسخ می دهد.

 

در ادامه از تفکر تحلیلی سخن به میان آمده وشیوه های برنگیخین تفکر از طریق مختلف بیان گردید وتوضیح می دهد که چنانچه فعالیت ها و وظایف یادگیری درک شیود وتسلط بر آنها ایجاد شود فراگیران قادر به بیان کلی وتعمیم یافته چکیده مطلب می شود.اما وقتی که تسلط ایجاد نگردید .وبه خصوص شیوه کلی وفرایند کار درک نشده باشد.فراگیر یا حل کنندگان مسئله تمایل دارند این فعالیت را صرفا به عنوان یک چالش ویک مسئله خاص ببیند.ازطرق تفکر تحلیلی که بر کلیات متمرکزاست واین کلیات را به وجود می آورد می توان فراگیران را قادرکرد که یک تجربه خاص وموقتی به یک فهم ودرک کلی برسند واین امر توانایی کار کردن با مسایل متفاوتی از یک نوع ویژه همراه است .این کتاب همچنین اقتباس از شیوه از تدریس دیگران را مد نظر قرار داده واینکه چگونه می توان برای تدریس خود از شیوه های تدریس دیگران استفاده کرد. نویسنده اعتقاد دارد که تلفیق اصول زیربنایی با اهداف آموزشی مطلوب برای موقعیت های مناسب یاددهی ویادگیری یک چهار چوب وطراح آموزشی ایجاد خواهد کرد بحث این چهارچوب کلی از رشته ای که درآن اعمال می شود منتقل می باشد چون صرفا به مقوله نتایج مطلوب مرتبط می شود.وبه این دلیل معتقد است اگر اساتید اهداف یاد گیری مشترکی داشته ویا اگر در هنگام استفاده از این ایده ها اعمال کمی خلاقیت هم داشته با شد به طور معمول می توانند این چهارچوب ها را در رشته های خود به کار گیرند اگر چه ممکن است جزئیات هر مورد قابل انتقال نباشد.درپایان این کتاب نویسنده منابع وکتابهای را در باره تفکر خلاق درآموزش ونظریات گفته شده را مطرح می کند وبیان می کند که هدفم این است که پرسش های احتمالی اساتید مخاطب را پیش بینی کرده ومود بحث  قرار دهیم واعتقاد دارد در ارتباط با فهم هر مفهومی اول لازم است با آن مفهوم در قا لب مثال های مواجهه شویم که این مثالها نقطه شروع یاد گیری را پایه ریزی می کنند وهر گونه تعمیم ذهنی را الزامی وهر گونه درک وتعریف مفاهیم زمانی معنادارو ممکن خواهد بود که با توجه مثالها ونمونه ها وکاربرد آنها یک درک مقدماتی برای آن ایجاد جواهد شد.ونویسنده در پایان حود را موظف داشته که تا آنجای که در توانش  هست در موقع نگارش محتوای هر فصل پرسش مورد نظر را در ذهن داشته باشد و امید وار است پرسش های انتخاب کرده همان پرسشها ومشکلاتی باشند که ما هم داریم.

تهران : انتشارات سخنوران-09193616613

02166476306

============================ 

با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم دكتر ابوالفضل بختیاری اینجانب علی رحمانی اسدآبادی از کارمندان دانشگاه پیام نور مرکز اسد آباد هستم  بنده خلاصه ای از این کتاب را خواندم و خیلی جالب بود و استفاده لازم را بردم. کتاب آقای محسن پور ا نیز  خوانده ام  هم خدمت شما آنرا ایمیل خواهم کرد و هم در وبلاگ قرار خواهم داد. از زحمات جنابعالی سپاسگزارم موفقیت حضرتعالی را از خداوند متعال خواستارم.

 

 

 

 

 

فرهنگ  ژاپن



دانستنی های جالب در مورد مردم ژاپن


آیا میدانستید که
در ژاپن نظافت عمومی حرف اول را می زند ؟



آیا میدانستید که
در ژاپن هرچه از لوازم منزل که استفاده نشود را به زباله‌دانی می‌سپارند ؟

آیا میدانستید که
در ژاپن خانه‌ی ویلایی تقریباً وجود ندارد ؟


 

آیا میدانستید که در ژاپن مردم اگر باغچه‌ی کوچک داشته باشند در آن ترب می‌کارند و اگر

بزرگتر باشد برنج ؟


آیا میدانستید که
بن‌مایه‌ی قدرت اقتصادی ژاپن را زنان ژاپن می‌سازند ؟


آیا میدانستید که
ژاپنی‌ها اصلاً پس‌انداز نمی‌کنند ؟

آیا میدانستید که
تورم در ژاپن منفی است ؟

آیا میدانستید که
حقوق یک معلم در ژاپن حداقل 7000 دلار در ماه است ؟

آیا میدانستید که
از کار مردن در ژاپن افتخار است ؟

آیا میدانستید که
یک کارمند ژاپنی برای رضایت مشتری حتی حاضر است خانواده‌ی خود را فدا کند ؟

آیا میدانستید که
شکست در کار برای یک مدیر ژاپنی برابر مرگ است ؟

آیا میدانستید که
کارمندان ژاپنی روزی یکساعت در محل کار ورزش دسته‌جمعی می‌کنند ؟

آیا میدانستید که
هر ژاپنی در هر شغلی که باشد به آن افتخار می کند ؟

آیا میدانستید که
ژاپنی‌ها پایبند دیانت خاصی نیستند و به همه‌ی ادیان احترام می‌گذارند ؟

آیا میدانستید که
مربیان و معلمان تمام کودکان ژاپنی خانم هستند و حتی از مادرانشان دلسوزترند ؟

آیا میدانستید که
هنگامی که مدارس تعطیل می‌شوند دانش‌آموزان گریه می‌کنند ؟

آیا میدانستید که
در ژاپن خانم‌ها بعد از ازدواج عموماً کار نمی‌کنند ؟

آیا میدانستید که
در ژاپن خانم ها عمدتاً تحصیلات عالی و بیشتر از نوع اقتصاد خانواده دارند ؟

آیا میدانستید که
مردان حقوق خود را یکجا به همسران خود می دهند و از آن‌ها پول تو جیبی می‌گیرند ؟

آیا میدانستید که
کارمندان ژاپنی اضافه کار نمی‌گیرند و متعهد هستند تا هر ساعتی لازم باشد در شرکت بمانند تا کار روزانه‌ی خود را تمام کنند ؟

آیا میدانستید که
آقایان هر ساعتی از شب بخانه برگردند اولین پرسشی که از همسر خود می شنوند اینست: آیا شام خورده‌ای ؟

آیا میدانستید که
در ژاپن برای انجام هر کاری دستورالعمل و برنامه‌ی از پیش تعیین شده وجود دارد، حتی تعمیر جدول یک باغچه‌ی کوچک کنار پیاده رو با نقشه و برنامه انجام می شود ؟

آیا میدانستید که
دانش آموزان ژاپنی به همراه معلمان خود هر روز مدرسه خود را به مدت 15 دقیقه تمیز میکنند که منجر به ظهور نسلی می شود که فروتن و مشتاق پاکیزگی است ؟

آیا میدانستید که
هر شهروند ژاپنی که سگ دارد یک کیسه مخصوص مدفوع سگ با خود حمل میکند؟ بهداشت و اشتیاق به آن بخشی از اخلاق ژاپنی ها است ؟

آیا میدانستید که
کارگر بهداشت در ژاپن "مهندس بهداشتی" نامیده می شود و میتواند حقوقی بین 5000 تا 8000 دلار در ماه طلب کند ؟

آیا میدانستید که
ژاپن هیچ منابع طبیعی ندارد و سالانه با صدها زلزله مواجه میشوند اما این جلوی آنها را برای تبدیل شدن به بزرگترین های اقتصاد جهان نگرفته است ؟

آیا میدانستید که
هیروشیما بعد از انفجار بمب اتم در آن شهر فقط 10 سال طول کشید تا به آنچه جنب و جوش اقتصادی قبل از افتادن بمب اتم در آن شهر بود باز گردد ؟

آیا میدانستید که
در ژاپن از استفاده از تلفن همراه در قطارها، رستوران ها و اماکن سرپوشیده جلوگیری می شود ؟

آیا میدانستید که
دانش آموزان ژاپنی از سال اول تا ششم ابتدایی باید اصول اخلاقی در برخورد با مردم را بیاموزند ؟

آیا میدانستید که
از سال اول تا سوم مقدماتی دانش آموزان ژاپنی هیچ نوع امتحانی وجود ندارد ؟ چون هدف از آموزش و پروش القای مفاهیم و ساختن شخصیت است و نه امتحان و اجبار ؟

آیا میدانستید که
ژاپنی ها حتی اگر یکی از ثروتمندترین افراد جهان باشند باز هم هیچ خدمتکاری در خانه ندارند و پدر و مادر مسئول خانه و کودکان خود هستند ؟

آیا میدانستید که
اگر به یک رستوران در ژاپن بروید، متوجه خواهید شد که مردم به اندازه ای که نیاز دارند غذا میخورند، بدون تولید هیچ زباله و اصرافی ؟

آیا میدانستید که
میزان تاخیر قطارها در ژاپن حدود 7 ثانیه در سال است ؟ آنها ارزش زمان را درک میکنند و در دقیقه و ثانیه وقت شناس هستند ؟

آیا میدانستید که
کودکان در مدرسه بعد از یک وعده غذایی دندانهای خود را مسواک میزنند و تمیز میکنند ؟ آنها از سنین پایین به حفظ سلامتی خود اهمیت میدهند ؟

آیا میدانستید که
دانش آموزان در ژاپن نیم ساعت طول میکشد تا وعده غذایی خود را تمام کنند به این دلیل که مطمئن شوند غذا به درستی هضم شده ؟ وقتی که درباره این نگرانی ها پرسیده میشود، آنها میگویند که این دانش آموزان آینده ژاپن هستند ؟

آیا میدانستید که
در مدارس ژاپن به دانش‌آموزان نمره داده نمی شود و ارزیابی بصورت گروهی انجام می‌شود و گروه باید تلاش کند که همه در سطح خوبی قرار بگیرند ؟

آیا میدانستید که
کودکان هنگام نشستن روی صندلی اتوبوس یا قطار ابتدا کفش خود را در می آورند و بدون کمک مادر روی صندلی می نشینند ؟

آیا میدانستید که
بوسیدن و دست دادن در ژاپن مرسوم نیست و حتی مادران فرزندان خود را نمی‌بوسند ؟

=============

 

با تشکر از خانم سینا حسینی

               بازاندیشی آموزش                           

 

بازاندیشی آموزش
 
 
آیا ما باید نو را جایگزین کهنه سازیم؟
پاسخی به سوگاتا میترا   -   برنت سیلبای

برگردان : مهدی بهلولی
 

 سوگاتا میترا،در نوشته ی تازه اش در روزنامه گاردین( 15 ژوئن 2013):
 
"ظهور گوگل،یعنی این که ما باید بر رهیافت مان به آموزش بازاندیشی
 
کنیم" استدلال می کند که سامانه ی آموزش و پرورش ما نیازمند
 
دگرگونی است. او می گوید که وجود فنآوری نوین،همچون
 
گوگل،مهارت های گذشته را کهنه ساخته است. به باور میترا،تنها دلیلی
 
که ما به آموزش مهارت هایی همچون ضرب کردن دستی ادامه می
 
دهیم برخی دلبستگی های رومانتکی است که به گذشته داریم. 
من از این که میترا دارد مهارت هایی که ما در مدرسه آموزش می دهیم
 
را کم ارزش نشان می دهد،دل نگرانم. همچنین از این که نگرش های
 
او،دانش را کوچک می شمارد،دلواپسم. میترا در جایی دیگر ادعا می
 
کند : "طبیعت به 100 میلیون سال نیاز داشت تا میمون را روی دوپایش
 
بایستاند و انسان هوشمندش سازد. ما تنها 10000سال نیاز داشتیم تا
 
هوشمندی را کهنه سازیم".
 
من در اینجا،به چند نکته از یادداشت میترا،پاسخی انتقادی می دهم. نخستین نکته ای که می خواهم به آن بپردازم در این بند مطرح است : "هر اتاق استانداردی در مهمانخانه ی Inn از بهترین امکانات در اتاق یک امپراتور در سده ی پانزدهم،بهتر است. مناسب ساختن هوا،جریان آب سرد و گرم،توالت های که سیفون دارند،تلویزیون و اینترنت. امروزه طبقه ی متوسط،بهتر از هر امپراتوری زندگی می کند. بازگشت به گاری های اسبی،راه حل مشکلات ترافیک و آلودگی نیست. وادار ساختن دانش آموزان به فرمانبرداری،نمی تواند دشواره ی ناکارآمدی آموزشی را پاسخ بدهد".
در خوانش نخست،چنین می نماید که سخن میترا،استدلالی نامربوط است : اتاق های هتل های نوین،از اتاق امپراتور سده ی پانزدهم بهتر است،پس شکل های سنتی آموزش هم خوب نیستند و نیاز به دگرگونی دارند. این البته خوانشی بیش از اندازه ساده انگارانه و نادرست از سخن میترا است. روشن است که تنها به خاطر این که چیزی کهنه است نمی توان گفت هیچ ارزشی ندارد. سمفونی های سده ی هجدهم،کهنه اند اما گمان نمی کنم کسی استدلال کند که گذشته از ارزش جایگاه شان در تاریخ،ارزش دیگری ندارند.
شاید تفسیر درست تر از این سخن میترا این است که نظم های تاریخی،نمی توانند همچون راه حل مسائل نوین،به کار گرفته شوند. برای نمونه او می گوید که مشکلات آلودگی و ترافیک را نمی توان با بازگشت به گاری های اسبی حل کرد. در این سخن،بسا که نکته ای نهفته است،اما من قانع نشده ام که او مثال درستی برگزیده است. در چند سال گذشته،پژوهشگران با دفت به بررسی بازگشت به سبک زندگی روستایی،همچون ابزاری برای حل مشکلات ترافیک و آلودگی،پرداخته بودند. اما من فکر نمی کنم که آنها تا پیشنهاد گاری های اسبی پیش رفته باشند. ایده آنها این است که اگر ما در سازماندهی جمعیت مان،به سبک روستایی برگردیم،مردم خواهند توانست به جای خودرو،با پای پیاده یا با دوچرخه،به مکان های مقصدشان بروند. پس در این حالت،مثال میترا،قانع کننده نیست.
آنچه من با آن همراهم جمله ی پایانی ایشان در بند بالاست. این که وادارساختن دانش آموزان به فرمانبرداری،چیزی نیست که به بهبود تعلق به آموزش کمک نماید. اما آیا نظریه ی میترا،تنها جانشین این کار است؟ آیا این همان چیزی است که همه ی سبک های سنتی آموزش،برای پیش کشیدن دارند؟ در اینجا چنین می نماید که خطای میترا،پدیدآوردن نگرش "مرد پوشالی" به آموزش است- گونه ای چهره پردازی از آموزش سنتی،که کوفتن بر سر آن،آسان باشد. نه،ما نمی خواهیم به روزهای نظم پرستانه ی تنبیه بدنی گذشته برگردیم با آموزگارانی که با فریاد،حقایق را به گوش های دانش آموزان فرو می کردند،دانش آموزان هم یونیفورم های تیره ی نوک مدادی ِ استاندارد ِ تحقیر آمیزی بر تن داشتند که میان آنها پخش شده بود. روشن است که ما خواهان این نیستیم. به گمانم یکی دانستن این با هر چیز دیگری که سامانه ی آموزش سنتی برای رو کردن دارد خطاست. تا آنجا که به فرایند یاددهی- یادگیری برمی گردد،ما در اینجا مقایسه ای می کنیم میان رهیافت ساخت گرایانه ی میترا و یک رهیافت سنتی اندیشه ورزانه. میترا می گوید در جهان نوین بایستی که بساط رهیافت سنتی اندیشه ورزانه را برچینیم؛رهیافتی که در آن،دانش و حقیقت به دانش آموز تقدیم می گردد. به جای آن رهیافتی ساخت گرا بنشانیم که در آن دانش آموز،گردآورنده ی مستقل اطلاعات از اینترنت برای ساختن دریافت خودش از جهان می باشد.
به نزد میترا،در رهیافت ساخت گرا،آموزگار می تواند کار خود را با پیش کشیدن پرسشی کانونی آغاز نماید و سپس به دانش آموزان اجازه دهد تا در گروه های کوچک- با رایانه- کار کنند،تا پرده از پاسخ به پرسش بردارند. شگفت این که،بر پایه ی دیدگاه میترا،پاسخ به پرسش مهم نیست. آنچه مهم است فرآیندی است که دانش آموزان از رهگذر دست یافتن پاسخ،از سر می گذرانند.
آنچه میترا پیشنهاد می دهد گونه ای رهیافت "از بالا به پایین" به آموزش است. ایده این است که دانش آموزان با پرسشی کانونی آغاز می کنند و پس از آن برای تکمیل اطلاعاتی که آنها برای پاسخ به آن پرسش نیاز دارند،کار را از پایان به آغاز انجام می دهند. یکی از دشواره های این رهیافت،این است که آن پاسخ به پرسش،چه بسا آنچنان که باید و شاید،با شالوده ی دانش،پشتیبانی نگردد. پاسخگویی به پرسش با این روش،تا اندازه ای،همانند ساختن آسمان خراشی چند طبقه است با آغاز از طبقه ی بالا. ما با پرسشی بزرگ در طبقه ی بالا می آغازیم سپس از بالا به پایین شروع به ساخت می کنیم تا برای پشتیبانی پاسخی به آن پرسش- که در همان طبقه ی بالا می نشانیم- به تکمیل اطلاعات بپردازیم. آسمان خراشی که بدین روش ساخته می شود بسا که بر چیزی بیش از چند پایه ی لرزان استوار نباشد. حتی می تواند زمان زیادی متوقف بماند اگر هیچ کسی تلاشی برای افزودن طبقه های اضافی[میانی]نکند. گرچه در هنگامی که کسی بخواهد طبقه ی اضافی بالایی بسازد،دردسر پدیدار می گردد. این کار می تواند تعادل همه ی ساختمان را به هم بریزد و منجر شود به فروریزی ساختمان در انبوهی از ناآگاهی ها.
جایگزینی برای این دیدگاه،می تواند رهیافت "پایین به بالا" به آموزش باشد. در اینجا ما با شالوده های استوار می آغازیم. اطمینان داریم که بلوک های برهم نهاده ی ساختن شالوده ها،همانند تکه های چسبیده به هم جورچین،به همدیگر می پیوندند. از اینجا نخستین سطح دانش را بنیاد می گذاریم. با گذاشتن سفت و سخت آن تکه ها بر جای خود،به سوی ساختن سطح های اضافی پیش می رویم تا می رسیم به پرسش های بزرگی که هم اکنون نوع ما با آنها روبروست. هنگامی که در یافتن پاسخ به آن پرسش های بزرگ در تلاشیم بسا که گهگاه،ضرورت از پوشش درآوردن و دوباره سرهم کردن پاره های سطح پایینی را دریابیم تا ساختمان بهتری فراهم سازیم که از سوی ایده های مهم کنونی در جهان،پشتیبانی می گردد. اما این ایرادی ندارد. در این فرآیند،کل ساختمان فرو نمی ریزد. ما با ساختن یک آموزش از پایین به بالا،ساختمان استوار دانش را تضمین می کنیم.
میترا باور دارد که مدل سنتی اندیشه ورزانه آموزش گذشته،دانش آموزان ما را مجهز نخواهد کرد به آنچه آنها برای رویارویی با دشواره های جهان نو نیاز دارند. اما من مخالفم. من نگران این هستم که رهیافت از بالا به پایین به آموزش،دانشی را در اختیار دانش آموزان بگذارد که شالوده های سست دارند و بی گمان نمی توان چیزی بر آن استوار کرد. با این که میترا می گوید که ایده های گذشته،نمی توانند برای حل دشواره های کنونی به کار گرفته شوند اما به گمانم ما داریم با پذیرش خطر،بر گذشته چشم می پوشیم. مدل سنتی اندیشه ورزانه ی آموزش،بنیادهای استواری در اختیار دانش آموزان می گذارد که بر روی آنها دانش ساخته می شود. این امری سرنوشت ساز است اگر که می خواهیم به دشواره های نو بپردازیم. بدون پایه ای استوار،هر تلاشی در دست یابی به دانش تازه،خطر شکست در پیش رو دارد. به دشواره های سده ی بیست و یکم،باید با بهره گیری از نظر کارشناسی و دانش تاریخ پرداخت- همان دانشی که ما را توانا ساخت تا جهان سده ی بیست و یکم را بسازیم.
 
----------------------------------------------------
http://philpapers.org/archive/SILRES